براي خنديدن ...

 

 

 

براي خنديدن

هنوز راه‌هاي زيادي پيدا مي‌شود

مي‌تواني جلوي آينه بايستي و

براي خودت شكلك دربياوري

(اين كار فقط يك‌بار خنده‌دار است)

 

مي‌تواني بنشيني و

حماقت‌هاي زندگي‌ات را

يكي يكي  پيش رو بگذاري و  بشماري

(اين  خنده‌هاي بي‌شماري را  در پي خواهد داشت

اگرچه  كمي تلخ)

 

يا اگر هيچ‌يك ميسر نشد

بي‌دليل  بلند شو  بلند

قاه قاه  بخند

(قهقهه‌هاي هيستريك هم

گاهي گرهي را باز مي‌كنند

بگذار بگويند ديوانه‌اي

وقتي‌كه ديوانگي

تنها مجالِ توست براي خنديدن)

 

اگر باز نشد

روي ميز

دست‌هايت را به هم  حلقه كن

پيشانيت را روي انگشت‌هاي درهم فرورفته‌ات  بگذار

و  زار زار  گريه كن

آن‌قدر گريه كن

تا گريه‌ها تمام شوند

حتماً ديگر در تو جايي باز خواهد شد

براي يك لبخند

 

همیشه راهی باز ...

 

 

 

هميشه راهي باز پيدا مي‌شود

 

همين كه خيال مي‌كني

رسيده‌اي به قرار

راهي بيراه

مثل سگي وفادار

پوزه‌اش را باز پيش پايت مي‌گذارد

تا دوباره  دور شوي

دور

از قراري كه

خيال مي‌كردي